من يك زنم با آرزوي نوشتن، با دغدغه هايي كه هر چه بزرگتر مي شوند سختتر به زبان مي آيند..و اين يك وبلاگ است براي "گاه" هاي من..

۱۳۸۹ فروردین ۲۳, دوشنبه

بادبادك

خاطراتي هست كه فقط در ذهن ما انبار مي شوند، انگار قرار است فقط وجود داشته باشند تا گاهي به ما ياد آوري كنند كه زماني وجود داشته ايم و اين وجود داشتنمان براي كساني مهم بوده است... خاطراتي هست كه فقط در خاطره خودمان مي ماند، مثل رمز ايميل، خاطراتي كه گاه چيزهايي را هم كه نمي خواهيم به رخمان مي كشد، هست تا آزارمان دهد...و انگار زمين و آسمان هم كه به هم برسند از ذهن ما پاك نميشوند... در ميان خاطراتمان انسانهايي هم هستند... خاطراتمان را مي سازند تا حضور خود را اثبات كنند... ما هم در ميان خاطرات ديگران هستيم.. برخي را آزار مي دهيم، به برخي حس مهم بودن مي دهيم، برخي را به وجد مي آوريم و برخي با ياد ما آهي مي كشند... و چقدر كودكانه براي دانستن نقش خود در اين ازدحام فرد و خاطره كنجكاوي مي كنيم...

هیچ نظری موجود نیست: